با نگاه به جمعیت زنان کارآفرین در ایران متوجه میشویم که متاسفانه با وجود افزایش زنان تحصیل کرده در مقاطع عالی، آنها نتوانستهاند سهم چندانی در دنیای کارآفرینی به خصوص کارآفرینی در زمینه فناوری اطلاعات و یا کسب و کار های اینترنتی به دست بیاورند.
موانع درونی
یکی از مهمترین دلایل غیبت زنان در حوزههای کارآفرینی عدم خودباوری، کمبود اعتمادبهنفس و نبود روحیه ریسکپذیری است. زنان و دختران باید بدانند تا خودشان را در محیط کاری باور نداشته باشند، کسی آنها را جدی نمیگیرد. شاید این عدم خودباوری ریشه در تربیت دختران و همچنین نگاه جنسیتی جامعه به آنها در اعطای مسولیتهای اجتماعی داشته باشد، ولی زنانی که تمایل دارند در این حوزهها وارد کار شوند و تبدیل به یک کارآفرین موفق شوند قبل از دیگران خودشان باید باور کنند که توانایی لازم برای مقابله با چالشهای این عرصه را دارند و اگر احساس کمبود اعتمادبهنفس دارند سعی در تقویت آن کنند چرا که مسیر کارآفرینی پر پیچ و خم و همراه با شکستهای مقطعی می باشد. داشتن روحیه ریسکپذیری نیز الزامی میباشد زیرا در مسیر راهاندازی کسبوکارهای نوپا، آینده فروش یک محصول یا خدمات تضمین شده نیست.
کمبود دانش و مهارت
فعالیت به عنوان یک کارآفرین به خصوص کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات نیاز به دانش کافی و همچنین مطالعه بسیار و بهروزکردن اطلاعات دارد. برخی از زنان دچار کمبود دانش و مهارت کافی در استفاده از فرصتهای موجود و منابع قابل دسترسی در محیط کسب و کار خود هستند. این کاستیها عموماً در زمینههای فناوریهای جدید، مدیریت، حقوق، اطلاعات مالی، فروش و بازاریابی قابل طرح است. به جز مواردی اندک، اکثر آنان فاقد تخصصها و مهارت های لازم بازار کار میباشند و این شاید به دلیل حضور کم تر دختران در بازار کار می باشد. برخی از آنان کمبودهای خود را از طریق استفاده از تجارب دیگران جبران می کنند. شایسته است فرصتهای کارآموزی و کارورزی برای دختران و زنان در جامعه فراهم شود تا آنها بتوانند بیشتر با دنیای واقعی کسبوکار آشنا شوند.
موانع خانوادگی
منافاتی در کارکردن یک زن در بیرون از خانه و پذیرش مسولیت در منزل نیست. متاسفانه هنوز در برخی از نقاط کشور تفکر سنتی درباره دختران و زنان وجود دارد و به آنها اجازه اشتغال داده نمی شود. در تفکر غلط دیگری تمام مسولیت زندگی خانوادگی را بر عهده زنان می دانند، حتی اگر شاغل باشند! همیشه از آنها درخواست می شود که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار کنند تا موفق باشند، در صورتی که اعضای خانواده هیچ کمکی در پذیرش بخشی از مسولیتهای خانوادگی نمیکنند و این گاهی باعث میشود زنان، موفق به رعایت توازن نشوند و در نتیجه اعضای خانواده مانع حضور زنان در دنیای کار و کارآفرینی شود. توصیه می شود با اشاعه فرهنگ اشتغال دختران و زنان به آنها فرصت حضور در محیطهای کار داده شود و همچنین اعضای خانواده به زنان شاغل در انجام مسولیتهای خانه یاری برسانند تا آنها بتوانند با آسودگی خاطر بیشتر به کار و تخصص خود بپردازند.
موانع اجتماعی
با وجود بالا رفتن سطح تحصیلات، رشد فرهنگ و افزایش حضور زنان در حوزههای فنی و تخصصی در دانشگاهها نسبت به گذشته، هنوز عقاید مردسالارانه و عدم اعتماد به زنان در جامعه به چشم میخورد. خیلی از صاحبان شرکتها هنوز به زنان اعتماد کافی برای سپردن پستهای مدیریتی و رتبههای بالا را ندارند. همچنین بسیاری از سرمایهگزارها نیز اطمینان کافی به توانمندی زنان برای راه اندازی یک کسبوکار جدید را ندارند و حاضر نیستند سرمایهگزاری بر روی ایدههای کارآفرینی آنها را بپذیرند. مطلوب است صاحبان شرکتها و مدیران رده بالا به تواناییهای زنان اعتماد کنند و فرصت حضور در نقشهای کلیدی را برای آنها فراهم کنند. سرمایهگزاران نیز به هوش تجاری زنان اعتماد بیشتری کنند و به آنها در تامین سرمایه برای اجرای ایدههایشان یاری رسانند.
کمبود سرمایه
عدم دسترسی زنان کارآفرین به منابع مالی، فیزیکی (امکانات نرمافزاری و سختافزاری)، فروش و منابع انسانی از یک سو، طولانی بودن فرآیند دریافت وام و سهل الوصول نبودن تسهیلات بانکی از سوی دیگر و همین طور کمبود سرمایهگزار سبب شده تا زنان از نظر مالی مشکلاتی هم چون فقدان یا کمبود سرمایه برای راه اندازی کسبوکار خود را داشته باشند. راهکاری مناسب برای کمک به افزایش حضور زنان کارآفرین، توانمند کردن آنها در دست یابی اختصاصی به سرمایه های «مخصوص زنان» است. این کار باعث آسان شدن ورود زنان کارآفرین به دنیای تجارت شده و به آنها فرصتی می دهد تا موفقیت مالی کسب و کار خود و مدل های کارهای اجتماعیشان را به اثبات برسانند. یک منبع سرمایه مختص زنان می تواند نیروی محرکهای قوی برای زنانی باشد که در جستوجوی ایدههایی جدید هستند، میخواهند نوآوری کنند و ریسکهای حساب شدهای انجام دهند.
و در انتها…
با وجود تمام این موانع شاهد حضور زنان کارآفرین و موفق هر چند به تعداد کم در جامعه هستیم. دختران و زنان برای ورود به عرصه کارآفرینی باید در درجه اول موانع و محدودیتهای اجتماعی را هرچند که تلخ و ناگوار باشد به عنوان واقعیتی اجتماعی بپذیرند؛ توانمندیهای خود را بشناسند و باور کنند، دیدگاههای جنسیتی را از خود دور کنند. بدانند با پشتکار و همت می توانند به آنچه علاقهمند هستند دست پیدا کنند.
و نیز مطلوب است سیاستگزاران، تمهیدات و فرصتهایی برای اشاعه فرهنگ اشتغال زنان و همچنین راهکارهایی برای رفع موانع حضور دختران و زنان در فضای کار و کارآفرینی فراهم کنند.
دوم آنکه زنان در مسیر توسعه کسبوکار خود صرفاً به نیت کسب منافع شخصی حرکت نکنند هرچند ممکن است انگیزه اولیه آنان در ورود به عرصه کارآفرینی چنین باشد. اما آنان با توسعه ایدههای خلاق خویش، خود نیز رشد یافته و در این راستا به تدریج به عنوان سرمایهای اجتماعی مطرح میشوند. به عبارتی نقش مربی و مروج و مولد را در جامعه به خود میگیرند و با ارتقاء هویت اجتماعی خویش، الگو و نمونهای برای دیگر دختران و زنان میشوند .
و نکته آخر آن که تحقیقات نشان میدهد زنان برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود به برنامهای شفاف و مرحله بندی شده نیاز دارند تا موفقتر عمل کنند. البته این ویژگی برای تمام کارآفرینها ضروری است اما از آن جا که زنان وظایف خانوادگی گستردهتری دارند، برنامهریزی به آنها کمک می کند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.
http://ladybug.io/blog/women-in-entrepreneurship/